ماجراهای جی جی و مامان جون

تاپ تاپ اباسی

1392/3/4 15:24
نویسنده : مهدیه
261 بازدید
اشتراک گذاری

مامان میخواست برات تاپ بخره هر سری می گفتم بعداناراحتگریه

تا اینکه یه روز صب خمیازهخواب می دیدیو خواب

قلببا صدای بلند می گفتی:تا تا اباسی خدا منو نناسی اگه منو بناسی بغه ماماس بناسیقهقهه

؛ما مانم دلش سوخت دل شکستهتو بارون شدید با مامانی رفتیم برای آناس تاپ خریدیم

مبارکت باشه عزیزمهورا

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)