ماجراهای جی جی و مامان جون

نوروز 91

1392/3/11 17:22
نویسنده : مهدیه
290 بازدید
اشتراک گذاری

تو این سال تو همراه مامانو بابا رفتی اراک بای بای

چشم راستت از بچگی قی میکرد همش ازش عفونت میومد گریهگریه

من خیلی ناراحت بودم ناراحت

تا اینکه رفتیم اراک سر راه یه سر به امامزاده محمد عابد زدیم اوه

از اون روز تا حالا دیگه چشت قی نکرد خوبه خوب شدی خدارو شکر اینم عکستنیشخندزبان

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)